شه مردان
مسلم: مسلمان مسلمِ اوّل: اوّلین مسلمان.
شه: مخفف شاه به معنی بزرگ. بنا به روایات، اولین مردی که به حضرت پیامبر ایمان آورد، علی(ع) بودهاست.
معنی مصرع دوم: سرمایهی ایمان عاشقانه حضرت علی است.
ولا: عشق، محبّت، دوستی دودمان: ایل و تبار
معنی بیت دوم: زندگی من از محبت و عشق به خاندان و اهل بیت حضرت علی مایه می گیرد و از این جهت است که مانند جواهری ارزشمند درخشان و تابناک شده ام.
کائنات: به معنیِ موجودات، کلّ هستی. جمعِ مونث سالم از کائن و کائنه .
آیینپذیر: پیرو، مطیع. دوده: دودمان، خاندان. سلسله
معنی بیت سوم: فرمایشات حضرت علی، باعث نیرو گرفتن دین اسلام است و همهی موجودات از دودمان و خاندان او اطاعت میکنند. قوّت: نیرو. مبین: آشکار
دین مبین: دین اسلام فرموده: فرمایش، سخن.
معنی بیت چهارم: خاک بی مقداری هستم که از مهر و محبت علی مانند آیینه زلال و شفاف شده ام و سینه ام آتشکده ی عشق اوست. این بیت آرایه ی حس آمیزی نیز دارد.
حس آمیزی: خیال انگیز کردن شعر و نوشته های ادبی با آمیختن حواس پنجگانه را حس آمیزی گویند. مثال:
- بوی بهبود در اوضاع جهان می شنوم. - من صدای تپش پنجره را می بینم.
اسامی و القاب معروف علی(ع): اسدالله- ابوتراب- ابوالحسن- امیرالمومنین- حیدر کرار . ...
معنی بیت پنجم: کسی که به راز و رمز زندگی آگاهی دارد به اسرار و حکمت اسامی حضرت علی نیز آگاه است.
معنی بیت ششم: حضرت علی دروازهی شهر علم است و تمام دنیا زیر پرچم اطاعت اویند.(تلمیح به حدیث پیامبر: انا مدینه العلم و علیّ بابها: من شهر علمم و علی در آن است.) حجاز: سرزمین عربستان.
که من شهر علمم علی ام در است درست این سخن گفت پیغمبر است.
تلمیح: اگر نویسنده و شاعر در بین کلام به آیه، حدیث، داستان یا حکایتی معروف اشاره کند، از آرایهی تلمیح بهرهبرده است.
خلیل: دوست خلیل الله: دوست خدا. لقب حضرت ابراهیم. بیت هفتم: عشقورزی در لحظات سختی و معنی بیت هفت: دشواری خوش و شیرین است و مانند ابراهیمِ خلیلالله باید با عشق از شعلهها گل چید و آتش را به گلستان تبدیل کرد. تلمیح به داستان حضرت ابراهیم که نمرود(پادشاه وقت) او را به آتش انداخت ولی آتش به فرمان خداوند برای ابراهیم سرد و گلستان شد.(یا ناراٌ کونی برداٌ و سلاماٌ).
معنی بیت هشتم: اگر نمی توان در این دنیا مانند مردان زندگی مردانه داشت ولی می توان مانند مردان شهادت را در آغوش کشید. تلمیح به نوع شهادت علی (ع) دارد.
نکته ی ادبی درس دوم
در لغت به معنای«به گوشهي چشم نگاه کردن». شاعر يا نويسنده گاهي براي زيباتر ساختن سخن و تأثيرگذاري بيشترِ آن، به اشاره و غيرِ مستقيم از آيات، روايات، احاديث، داستانها و رويدادهاي مهمّ تاريخي و ... استفاده ميکند
به اين شيوهي بهرهگيري از کلام، «تلميح» ميگويند.
کتاب درسي:
نه محقّق بُود نه دانشمند
چارپايي بر او کتابي چند «سعدي»
تلميح به آيهي 5 سورهي جمعه«مثلُالّذين حملوا التّوراتَ ثمَّ لَم يحملوها کمثلِ الحمارِ يحملُ الاسفار»حال کساني که عمل کردن به تورات بر دوش آنهاست ولي به آن عمل نميکنند، مثل خري است که چند کتاب بر دوش خود حمل ميکند(بدون آنکه از آنها باخبر باشد).
**
ذات او دروازهي شهر علوم
زيرِ فرمانش حجاز و چين و روم
*
که من شهرِ علمم عليّام در است
درست اين سخن گفتِ پيغمبر است «فردوسي»
خود ارزيابي
در بيتهاي زير آرايهي تلميح را مشخّص کنيد:
خليل آتشين سخن! تبر به دوشِ بتشکن!
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد، نيامدي!
**
«سياوش»وار بيرون آمدم از امتحان، گرچه
دلِ «سودابه»سانت هرچه آتش بود، با خود داشت «محمّدعلي بهمني»
**
عشق با دشوار ورزيدن خوش است
چون خليل از شعله گل چيدن خوش است
**
افتد اگر گذارِ خليل اندر آن مقام
قربان کند دوباره پسر در مناي توس
**
من از کدامين رُستمت تاوان بگيرم؟
اي قلبِ خنجر خورده، سهرابيترينم! «نادر بختياري»
**
دوباره پلکِ دلم ميپد، نشانهي چيست؟
شنيدهام که ميآيد کسي به مهماني «قيصر امينپور»
**
من از اين سمت ميبينم سواري را و اسبي را
افقها سبز در سبزند و او فانوس در دست است
گروه کلمات املایی درس دوم
کائنات و هستي- اقبال لاهوري- حجاز و چين- دين مبين- مبيّن اسلام- قوت غالب- قوّت و نيرو- سرّ اسما- دوده و دودمان- ولاي علي- اشاره و تلميح- صف مقدّم- مقدمِ حاضرین- خليلالله- تأثيرگذاري- احاديث و روايات- شيوهي بهرهگيري- تشخيص تفاوت- تشديد و مشدّد.